شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : ترکیب بند
زمین غم را کنار انداخت،سرتاسربه وجد آمد جهان در لحظهٔ میلاد پیغمبربه وجد آمد رسید و خواندمش!از شوقِ نامش بازهم اسپند برایش دانهدانه در دلِ مجمر به وجد آمد
چکید از خندهاش عطر گلابِ ناب!تا جاییکه استشمام کرد و هرسحرقمصر به وجد آمد أبوذر با صدای هراذان شد وارد مسجد به عشقش اقتدا کرد و از این دلبر به وجد آمد دل انگیزانه با لحن حجازی تاتلاوت کرددل قرآن؛ خصوصاً سورهٔ کوثر به وجد آمد محـمد یا محـمـد یا محـمـد یا رسـولالله دلم همواره با این ذکر،تا محشربه وجد آمد به إذنش آمدم عیدی بگیرم تاشوَم عاشق
شب میلادِ فـرزندش امام جعـفـرِ صادق
نگاهش تا ابد آرامشی دلخواه وممتد شد شبیه جدّ خود خوشنام شد!خُلقش محمدشد کرَم از جانبش پیوسته پُر کردهست دستم را چنانچه قسمتِ اولادهایم رزقِبیحد شد چه شاگردانِ جابرگونهای تحویلِ عالم داد چه استادانه در فقه و اصولِ دین زبانزد شد دلش شد صادقیه، خط به خط لبریز شد ازحق هرآنکس ازکنارحوزهٔ علمیهاش رد شد خدا را پای «توحید مفضل» میشود فهمیدجهان با بندگی آغاز و راهی سمتِ مقصد شد رئیس مذهبم میخوانمَش یک عمرواین یعنی هـوادار و مطیعِ دیگری هرگز نباید شد برایم با تشیّع ساخت اسلام و چه اسلامی
برایشکاش باشم مایهٔ زینت نه بدنامی!* *امام صادق علیه السّلام فرمودند: يا مَعْشَر الشِّيعَةِ إنَّکمْ قَدْ نُسِبْتُمْ إلَينا کونُوا لَنا زَيْناً وَ لا تَکونُوا عَلَيْنا شَيْناً.
ای شيعيان، شما به ما منسوب هستيد، پس مايه زينت ما باشيد نه مايه آبروریزی ما. مشکاة الأنوار، ص۶۷